ادراك و شناخت انسان از شهر، براساس یک رابطه دو سویه
با محیط شهري شکل می گیرد .دانش طراحی شهري با
هدف دستیابی به هویت و برقراري ارتباط دوسویه و ایجاد
محیطی پویا ورشد توام انسان و ساخت ذهنی در شکل گیري
هویت جامعه نقش اساسی دارد.ادراك به مثابه عامل شکل
دهنده رابطه انسان با محیط است ودر مواجه فرد با محیط
شهري در هر مرحله برخی از ویژگی هاي محیط را ادراك
می کند و این ویژگی تاثیر بسیار مهمی در شکل گیري هویت
دارد.
هویت در زبان گفت وگو به معانی نسبتا متنوعی بکار
گرفته می شود .واژه بی نظیر ملیت و شخصیت با هویت مترادف
بوده و تبادربیشتري دارد. هر سبک جدید معماري بر
اصول، روشها و سنتهاي سبک هاي پیشین استوار است ،زمان همیشه در
حرکت است و آن قومی موفق است که نیازهاي معماري
جامعه را درك کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد، و با
پیشرفت و تکامل معماري باعث شودسبک قبلی خود را
دگرگون کرده و یا تکامل بخشیده اگر هویت معماري را در فرهنگ و
سنت معناکنیم ، معماریی که براساس فرهنگ و سنت و
نیاز امروز و نه گذشته باشد معماري با هویتی است و این هویت
همیشه با ماست و خواهد بود.طراحی فضاي شهري با
هویت مطلوب در دهه هاي اخیر به
دلیل بی توجهی به تمام وجوه رو به
افول است استفاده نادرست از نمادهاي غربی در داخل
اماکن عمومی ،الخصوص اماکن
تفریحی کودکان و بی توجهی به زمانی
که از این امکان استفاده میشود جانمایی نامناسب
بیلبردهاي تبلیغاتی ،طراحی نامناسب
ساختمان ها با توجه به کارکرد به یک
بحران هویتی در جامعه امروز تبدیل شده و در بسیاري
از موارد مبانی گرفته شده از تفکرات مدرنیسم و به دنبال آن جهانی
شدن موجب ایجاد فضاهاي یکنواخت شده است
در حالی که در زمان هاي گذشته فضاهاي
هر شهر نسبت به شهر دیگر داراي
ویژگی هاي منحصربه فرد خود بودوآن چیزکه طراحی
شهري را دلنشین می کرد طراحی کالبدي
با معنا و کاربردي وعملکردي
براي فضاي شهري بود.شهر تنها یک سکونت گاه
نیست بلکه نمادي از فرهنگ و تمدن جامعه بشري است ،
طراحی شهري عبارت است از ترتیب ، تنظیم حرکت ها
و فعالیت هاي شهري، همبستگی و تعریف
گذرهاي شهري ، مشارکت ساکنان شهر
ها، ماهیت فضاي شهري فراهم آوردن آرامش ساکنان
شهر ،ایجاد حس تعلق به فضاهاي شهري پرداختن به نماها،مبلمان و
فضاي سبز ،دید از بیرون به واحد هاي معماري و از
واحد هاي معماري به بیرون،ایجاد فضاهاي عمومی با توجه به شناخت
رفتار هاي اجتماعی درك هویت مکانی و ایجاد حس
تعلق و همچنین استفاده از پیشینه تاریخی کشورمان که ریشه در فرهنگ
و هویت کهن ایرانی دارد. در دوران گذشته که کمابیش
همه جوامع فضاىفرهنگى خاص خود را داشتند، موضوع هویت غالباً
به شکلى بارز و بحرانى مطرح نمی شد. در دوره
معاصرپس از گسترش روابط جهانى و
به ویژه در پى شکل گیري و توسعه
روابط سلطه گرایانه کشورهاي استعمارگر و
سرمایه داري و برخورد فرهنگی بین سرزمین ها
و اقوام گوناگون و ارتباطات
جهانی بحث هویت در سطوح و لایه هاي مختلف مطرح شد